همه ساکنان سیاره زمین سال نو ایرانی را در یک لحظه و در یک زمان مشترک آغاز میکنند و قدم از سال کهنه به سال نو میگذارند. به همین دلیل هم است که نو شدن سال به تجربهای جهانی و میراثی فارغ از مکان زیستن انسان تبدیل میشود. این روند برخلاف تحویل سال در تقویمهای رایج دیگر است. برای مثال در تقویم میلادی آغاز سال کاملا وابسته به محل جغرافیایی فرد است. در حالی که افرادی در شرق ژاپن آخرین ساعت اولین روز سال نو را میگذرانند هنوز در غرب ایالات متحده، آخرین روز سال قبلی تازه آغاز میشود. در سال قمری نیز آغاز سال با آغاز ماه قمری جدید و یا به عبارت دیگر در هنگام غروب آفتاب تحویل میشود. در نتیجه حلول سال قمری نیز وابسته به مکان شخص است. سال چینی نیز که بر مبنای تقویمی قمری – شمسی است به همین شیوه تغییر میکند. و همه اینها دلیلی می شود تا تقویم پارسی یکی از معدود تقویمهای زنده جهان باشد که آغاز سال نو در آن به گونهای جهانی جشن گرفته میشود. اما در پشت پرده این تحویل مبارک چه داستانی وجود دارد؟ علت یکسان بودن لحظه تحویل سال ایرانی در تمام جهان به این نکته ساده بر میگردد که مبنایی که ایرانیها برای آغاز سال انتخاب کردهاند رویدادی نجومی است. رویدادی که به طور کامل برای سیاره ما تعریف میشود. برای ساکنین زمین به نظر میرسد که خورشید هر سال یک بار زمین را در مدار مشخصی دور میزند. این مدار مشخص، نامش دایره البروج است. در طول یک سال٬ خورشید اندک اندک این مسیر دایرهای را از دید ناظری که روی زمین ایستاده است٬ در آسمان طی میکند. از دید این ناظر٬ خورشید در بخشی از مسیر خود بر روی دایر البروج در زیر استوای سماوی و در بخش دیگری از مسیر در بالای این استوا قرار دارد و البته برای اینکه این گذر را به صورت کامل انجام دهد ناچار ۲ بار استوای سماوی را قطع میکند. زاویه ای که دایره البروج و صفحه استوای سماوی میسازند عملا باعث میشود تا ۴ نقطه مشخص در آن شکل بگیرند. ۲ نقطه از این ۴ نقطه نقاطی هستند که در آن این دو دایره همدیگر را قطع میکنند و زمانی که خورشید بر روی آن قرار میگیرد عملا همزمان هم روی دایره البروج و هم روی استوای سماوی است. و دو نقطه دیگر مربوط میشود به جایی از دایره البروج که در آن مسیر حرکت فرضی خورشید به دور زمین بیشترین فاصله را با استوای سماوی میگیرد. اینها نقاطی طبیعی در سیستم مداری زمین به شمار میروند که از دوران باستان برای انسانی که به حرکت اجرام سماوی نگاه و در آن تعقل میکرده است٬ مهم بودهاند. یافتههای باستان شناسی از سازههای پیش از تاریخی همچون بنای استون هنج در انگلستان نشان از آن دارد که زمان گذر خورشید از این نقاط چهارگانه تعیین و در آن هنگام آیینهایی هم برگزار میشده است. اما چرا این چهار نقطه از مسیر فرضی خورشید به دور زمین برای انسانهای باستانی تا این حد اهمیت داشته است؟ این 4 نقطه در اصطلاح به انقلابین و اعتدالین معروفند. برای ناظری که در نیمکره شمالی حضور دارد (طبیعی است داستان برای ناظر نیمکره جنوبی معکوس میشود) وقتی ایرانیان برای آغاز سال نو خود رسیدن خورشید به نقطه اعتدال بهاری را به عنوان مبدا انتخاب کردهاند و از آنجا که خورشید به طور همزمان برای کل زمین (از دید زمین مرکزی) به نقطه اعتدال بهاری میرسد٬ همه مردم به طور همزمان چنین تحویلی را جشن می گیرند. به عبارت دیگر زمانی که در کنار سفره هفت سین نشسته و عقربههای ساعت٬ تحویل سال نو را اعلام میکند، اتفاق مهمی در طبیعت در حال رخ دادن است. درست در همان لحظه خورشید به نقطه اعتدال بهاری رسیده و فصل بهار از همان لحظه آغاز شده است و این آغاز زندگی دوباره طبیعت و سبز شدن جوانهها و جایگزین شدن سرزندگی بهار با خمودگی زمستان است. انتخاب این مبدا برای آغاز سال علاوه بر نشان دادن ماهیت تفکر ایرانی از سوی دیگر نشانهای روشن بر توانایی محاسباتی و دانش نجومی گذشتگان ما است. دانشی که به آنها اجازه محاسبه دقیق این زمان و تعیین دقیق نقطه آغاز دقیقترین تقویم مورد استفاده مردم جهان حتی در دوران ما را داده است. داستان این نامگذاری بار دیگر ما را به دایره البروج بر میگرداند. منجمان باستان برای آنکه راهنمایی برای پیدا کردن ستارهها در آسمان شب داشته باشند٬ از دیرباز گروهی از ستارههای روشن را
مرزهای این صورتهای فلکی با یکدیگر در طول تاریخ جابجا شده است. آنچه ما امروز به عنوان مرز صورتهای فلکی میشناسیم حاصل اجماع جامعه نجوم و مربوط به قرون اخیر است. براساس تقسیمبندی جدید چیزی حدود ۲۰۰۰ سال پیش نقطه اعتدال بهاری دقیقا در مرز دو صورت فلکی حوت و حمل قرار داشت و خورشید با عبور از نقطه اعتدال بهاری عملا از این دو صورت فلکی نیز گذر میکرد. اما اکنون به دلیل حرکت و جابجای محور زمین که به حرکت تقدیمی معروف است، دیگر این نقطه در مرز این دو صورت فلکی قرار ندارد و جایی درون صورت فلکی حوت واقع شده و هر سال نیز در درون آن جابجا میشود. بنابراین تحویل حوت به حمل این روزها انطابق نجومی خود را از دست داده اما به عنوان اصطلاحی که به اعتدال بهاری اشاره دارد هنوز به کار میآید. حتی جامعه جهانی نجوم نیز این اصطلاح را به کار میبرد و به نقطه اعتدال بهاری نقطه اول حمل نیز میگویند.روزهای آخر اسفند در اکثر خانههای ایرانی حال و هوای تقریبا مشابهی دارد. برای خانوادههایی که هنوز به سنتهای باستانی پایبندند٬ استقبال از بهار پیش از خانه تکانی و با دست به کار شدن برای سبز کردن سبزهها آغاز میشود. مراقبت هر روزه از جوانههای سبزی که قرار است به نمادی مهم از هفتسین ایرانیان بدل شود٬ باعث میشود تا نزدیک شدن بهار٬ هر روز بیشتر از روز قبل خود را به رخ بکشد. خانه تکانی، برگزاری جشن چهارشنبه سوری و در نهایت مهیا شدن برای پهن کردن سفره هفتسین در آخرین ساعات زمستان فضای هر خانهای را به تناسب حال و احوال اعضایش دستخوش دگرگونی میکند. این فضا برای کودکان و نوجوانان که نخستین تجربههای خود را از نوروز سپری میکنند شگفتانگیزتر و ماجراجویانهتر است. در حالی که بزرگترها مشغول انجام آخرین کارهای بازمانده از سال قبل هستند٬ سپردن وظیفه رنگ کردن تخممرغهای رنگی به بچهها٬ اندکی از شور و بیتابی آنها برای رسیدن سال نو را کنترل میکند اما همه این شور و حالها با لحظه جادویی آوردن بستههای هدیه سال نو بر سر سفره هفت سین قابل مقایسه نیست. برای فرزندان کوچک خانواده دیگر صبر کردن تا تحویل سال به یکی از آزمونهای دشوار زندگیشان تبدیل میشود و در نهایت نقطه اوج همه این مقدمات در لحظه مسحور کننده سال تحویل قرار دارد.
ویژگی این دایره فرضی در آسمان این است که با خط استوای سماوی (دایرهای به موازات استوای زمین که در آسمان کشیده شده است و آسمان را به دونیمکره شمالی و جنوبی سماوی تقسیم میکند) منطبق نیست. زمین هر شبانه روز، یک بار به دور خودش میچرخد و این گردش را حول محوری که نقاط قطب شمال و جنوب جغرافیایی زمین را به هم وصل می کند٬ انجام میدهد. اگر زمین را در مدارش به دور خورشید تصور کنید٬ خواهید دید که این محور چرخش زمین به دور خود بر صفحه مداری چرخش زمین به دور خورشید عمود نیست و با آن زاویهای معادل ۲۳ و نیم (۵/۲۳) درجه میسازد. همین زاویه است که باعث میشود زمین شاهد ظهور پدیده فصلهای محتلف باشد. اگر این محور چنین انحرافی نداشت و مثلا عمود بر صفحه مدار بود٬ آنگاه زمین در تمام مدت سال تنها یک فصل را تجربه میکرد. همین انحراف مداری زمین باعث میشود تا برای ناظری که روی زمین قرار ایستاده چنین به نظر برسد که خورشید در طول یک سال زمین را در مسیر دایره البروج که با استوای سماوی زاویه ۲۳ و نیم درجهای دارد٬ دور میزند.
خورشید به انقلاب تابستانی میرسد (اولین روز تابستان) او طولانیترین روز و کوتاهترین شب را سپری میکند و از آن پس طول روزها کاسته شده تا زمانی که خورشید در ابتدای پاییز به یکی از دو نقطه تقاطع استوای سماوی و دایره البروج برسد که به آن نقطه اعتدال پاییزی میگویند. در این هنگام طول روز و شب برابر میشود. پس از آن خورشید بر روی دایرهالبروج به سمت پایین استوای سماوی رفته و با کاهش ارتفاع خورشید در آسمان، طول روزها همچنان کاسته و بر طول شبها افزوده میشود. این روند تا شب یلدا (که جشنی ایرانی برای گرامیداشت انقلاب زمستانی است) ادامه مییابد. در این هنگام خورشید به نقطه انقلاب زمستانی رسیده و مردم نیمکره شمالی، طولانیترین شب و کوتاهترین روز سال را تجربه میکنند. با گذر از این نقطه از طول شب کاسته و بر طول روز به طور مرتب افزوده میشود تا بار دیگر خورشید در مسیرش برروی دایره البروج به نقطه تقاطع استوای سماوی برسد. جایی که به اعتدال بهاری معروف است و بار دیگر طول روز و شب با هم برابر میشود و از آن پس طول روزها به طول شبها فزونی میگیرد.
. تحویل حوت به حمل
شاید شما هم بارها شنیده باشید که آغاز سال نو تحویل برج حوت به حمل است. اما در تمام داستانی که در بالا گفته شده نامی از برجهای فلکی نبردیم. پس این واژه از کجا نشات میگیرد؟ به شکل مجموعهای در آسمان تصویر کردهاند. آنها ستارههای روشن را چون نقاطی به هم وصل کرده و تصویری به آن نسبت داده و نام آنها را صورتهای فلکی نهادهاند. اگرچه این صورتهای فلکی در حوزههای مختلف تمدنی به شکلهای گوناگون تصویر شدهاند٬ اما برخی از آنها نیز بین فرهنگهای مختلف منتقل شده و به طور مشترک اساس نجوم امروز را شکل دادهاند. از مهمترین صورتهای فلکی در طول تاریخ٬ آنهایی بودند که دایره البروج از میان آنها عبور میکرده است. مردم عادی با این صورتهای فلکی با نام برجهای ۱۲ گانه آشنا هستند. البته بر مبنای تقسیم بندی امروزین آسمان این صور فلکی جایگاه و اهمیت قبلی خود را ندارند. در واقع امروزه دایره البروج از میان ۱۳ صورت فلکی می گذرد و طول هر یک از صورتهای فلکی نیز متفاوت است به طوریکه خورشید ممکن است تنها چند روزی در یکی از این صورتها باقی بماند و یا در دیگری بیش از یک ماه اقامت کند. بدین ترتیب این صورتها به شکل امروزیشان دیگر نشان دهنده ماه تولد افراد هم نمیتوانند باشند.